يه جايي جشن بوده، تركه همينجوري ميره تو و شروع ميكنه به رقصيدن و بخور بخور. يكي ازش ميپرسه: ببخشيد! شما رو كي دعوت كرده؟ تركه ميگه: من از خونواده عروسم. يارو ميگه: ببخشيد، ولي اينجا جشن تولده

*-----------*/----------------*------------------*------------------------*--

توي تيمارسان همه ديوونه ها داشتن ميرخصيدن يكي از ديوونه ها نشسته بوده بهش ميگن تو چرا نمي رخصي مثله يقيه ميگه اخه من عروسم

*-----------*/----------------*------------------*------------------------*--

تركه ميره حمام با خودش خودكار ميبره ميگن خودكار براي چيه؟ ميگه ميخوام هر جا مو ميشورم علامت بزنم يادم نره

*-----------*/----------------*------------------*------------------------*--

يه روز اقا گرگه ميره دمه خونه شنگول و منگول در ميزنه مامان شنگول و منگول درو باز مي كنه ميگه بيا تو بچه ها نيستند